Monday, March 14, 2005

nerd

Tuesday, March 01, 2005

serendipity:

pure luck in discovering things you were not looking for

  1. The faculty of making fortunate discoveries by accident.
  2. The fact or occurrence of such discoveries.
  3. An instance of making such a discovery.

کشف تصادفی. کشف اتفاقی

گرچه به نظر من هیچ کشف غیر تصادفی ای اصلا وجود نداشته است! همه کشفیات مهم یک جنبه تصادفی داشته اند. درضمن، داستان اختراع (ضرب) این کلمه توسط والپول، را در اینجا بخوانید. (سرندیپ، نام قدیم سریلانکاست و ارجاع اولیه این کلمه، به یک افسانه از آن کشور است)

elaborate:
planned or carried out with great care.
marked by complexity, fullness of detail, or ornateness.
استادانه یا بزحمت درست شده. مشروح.
چیزی که روی جزئیاتش حسابی کار شده است.